سه تا پسر درباره پدرهايشان لاف مي زدند:
اولي گفت: «پدر من سريعترين دونده است. اون مي تونه يک تير رو با تيرکمون پرتاب کنه و بعد از شروع به دويدن، از تير جلو بزنه.»
دومي گفت: «تو به اين ميگي سرعت؟ پدر من شکارچيه. اون شليک ميکنه و زودتر از گلوله به شکار ميرسه.»
سومي سرشو تکون داد و گفت: «شما دو تا هيچي راجع به سريع بودن نمي دونيد. پدر من کارمند دولتي است. اون کارشو ساعت 4:30 تعطيل ميکنه و 3:45 تو خونه است!»
نظرات شما عزیزان: